به گزارش مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی نوشت: خبر کوتاه اما مهم بود و از شتاب بیشتر تحولات مربوط به نظم جهانی حکایت میکرد: چین در جریان رزمایش ۳ روزه در تنگه تایوان که با حضور ۹۰ فروند هواپیمای جنگی انجام شد، حمله به تایوان را شبیهسازی کرد.
اهمیت ماجرا به این است که روزنامه نیویورک تایمز چند روز قبل، ضمن بررسی ۱۰۰ مقاله تحقیقاتی رسانهها و تحلیلگران چینی خبر داد: «چین تحولات جنگ اوکراین را تحت رصد کامل دارد و از تجارب روسیه، برای جنگ احتمالی با آمریکا در تایوان استفاده میکند. پکن در این جنگ، منبعی از درسهای ارزشمند درباره سلاحها، قدرت سربازان، اطلاعات و بازدارندگی میبیند. تحلیلگران نظامی چین، موضوعات موشکافی کردهاند. این مطالعات در نهایت ممکن است این باور را تقویت کند که چین میتواند در جنگ احتمالی پیروز شود. بودجه نظامی ۲۲۵میلیارد دلاری چین سه برابر روسیه است و ظرفیت عظیم تولیدی و فناوری تسلیحاتی دارد که نیروهای روسی فاقد آن هستند».
پس از سفر ماکرون رئیسجمهور فرانسه و خانم فون در لاین رئیسکمیسیون اتحادیه اروپا به پکن، این تصورپیش آمد که اروپا صرفا خواستار میانجیگری چین برای پایان جنگ روسیه و اوکراین است. اما خبرها حاکی از این است که اروپا ضمنا در صدد جدا کردن تدریجی حساب خود از آمریکا و احیای توازن تجاری از دست رفته با چین است. شاید هم در ازای گرفتن برخی امتیازات اقتصادی، به تصمیم چین درباره تایوان چراغ سبز داده باشد.
به این دو سند مهم عنایت کنید:
۱) ماکرون رئیسجمهور فرانسه که پریروز به چین سفر کرده بود، در بازگشت از چین گفت: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به دنبالهروهای آمریکا مقاومت کند، وابستگی خود به ایالات متحده را کاهش دهد و از کشیدهشدن به رویارویی چین و آمریکا بر سر تایوان اجتناب کند. ما باید استقلال راهبردی اروپا را حفظ کنیم. خطر بزرگ این است که وسط بحرانهایی گیر بیفتیم که بحران ما نیست. اروپاییها نمیتوانند بحران در اوکراین را حل کنند، چطور ما میتوانیم درباره تایوان بگوییم، مراقب باشید، اگر اشتباهی انجام دهید ما آنجا خواهیم بود؟ اگر تنشها بین آمریکا و چین داغ شود، ما زمان و منابع لازم برای تأمین مالی خود را نخواهیم داشت. اروپا باید روی تقویت صنایع دفاعی خود متمرکز شود و وابستگی به فراسرزمینی بودن دلار آمریکا را کاهش دهد».
۲) دویچه وله به تازگی در گزارشی قابل تامل نوشت: «یک ماه پس از سفر نخستوزیر اسپانیا به پکن، رئیسجمهور فرانسه و رئیسکمیسیون اتحادیه اروپا نیز راهی چین شدند. به غیر از تشویق چین برای اعمال فشار بر روسیه جهت توقف جنگ اوکراین، مهمترین هدف سفر رهبران اروپایی، نگرانیهای فزاینده از شتاب گرفتن تراز تجاری منفی ۲۷ عضو اتحادیه اروپا با چین است. از سال ۲۰۲۰ تا کنون، واردات ۲۷ عضو این اتحادیه از چین با جهشی ۶۲ درصدی به ۶۲۶ میلیارد یورو اوج گرفته، در حالی که صادرات اروپا به چین تنها ۱۳ درصد رشد کرده و به رقم ۲۳۰ میلیارد یورو رسیده است. چنین حجم عظیمی در شکاف تراز تجاری در حالی است که اتحادیه اروپا به شدت نیازمند رونق تجارت خارجی برای بهبود وضعیت اقتصادی است. تحریم اتحادیه اروپا علیه روسیه باعث شده تا مسکو مجبور به ارائه تخفیفهای چشمگیر نفتی به چینی باشد و هزینه تولید کالاهای چینی در مقایسه با تولیدات اروپا کاهش قابل ملاحظهای داشته باشد. رئیسجمهوری فرانسه نیز با امید به افزایش صادرات کشورش به چین، هیئتی بلندپایه با همراهی ۵۰ مقام ارشد شرکتهای بزرگ فرانسوی را به پکن برده است. صادرات کالای چین به بازارهای جهانی در سال گذشته میلادی به ۳.۶ تریلیون دلار رسیده، اما وارداتش تنها کمی بیش از ۲.۷ تریلیون دلار بوده است. چین همچنین سال گذشته ۵۸۱ میلیارد دلار صادرات به آمریکا داشت، اما تنها ۱۸۰ میلیارد دلار واردات از این کشور انجام داد. تولید ناخالص داخلی چین با رقمی بالای ۱۸ تریلیون دلار از مجموع اقتصاد ۲۷ عضو اتحادیه اروپا فراتر رفته و اکنون به سطح اقتصاد آمریکا نزدیک میشود».
مطابق آنچه گفته شد، به نظر میرسد دولتهای اروپایی مثل فرانسه و آلمان، مسیری مشابه عربستان را در فاصله گذاری تدریجی با سلطه کامل آمریکا انجام میدهند و گسترش مراودات با چین را برای خود گشایش محسوب میکنند. در این میان البته دور از ذهن نیست که در صورت تسخیر تایوان از سوی چین، واکنشی خونسردانه – بر خلاف انتظار آمریکا- داشته باشند. آنها در ماجرای اوکراین هم که در اروپا اتفاق افتاد، حاضر نشدند با پذیرش عضویت اوکراین در ناتو، هزینه بیشتری بپردازند، تایوان که جای خود دارد.
آنچه در حال وقوع است، ادامه روندی است که برخی مقامات اروپایی از آن به عنوان انتقال محور قدرت جهانی از غرب به غرب یاد کردهاند؛ از جمله:
- نیکولا سارکوزی: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچوجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن»
- جوزپ بورل: «تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفتهاند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است»
- ولفگانگ ایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند.»